معنی نژاد مردم پرو
حل جدول
اینکا
نژاد مردم ما
آرین
نژاد مردم بوتان
تبتی
نژاد مردم تایلند
تای
نژاد مردم روسیه
روس
نژاد مردم کنگو
بانتو
نژاد مردم المان
ژرمن
نژاد مردم آلمان
ژرمن
لغت نامه دهخدا
مردم نژاد. [م َ دُ ن ِ](ص مرکب) از نژاد آدم. آدمیزاد. انسان:
نگه کن که هوش تو بر دست کیست
ز مردم نژاد ار ز دیو و پریست.
فردوسی.
تو گوئی که از روی و از آهن است
نه مردم نژاد است کآهرمن است.
فردوسی.
که هر کس که بر دادگر دشمن است
نه مردم نژاد است کآهرمن است.
فردوسی.
به چیز فراوان بوند این دوشاد
ندانند آمرغ مردم نژاد.
اسدی.
ز ویرانه جائیست وحشی نهاد
به صورت چو مردم نه مردم نژاد
نظامی.
پرو
پرو. [پ َرْوْ] (اِخ) پروین. ثرّیا. پرَن. و آن چند ستاره است در کوهان ثور:
ببالای تو در چمن سرو نیست
چو رخسار تو تابش پرو نیست.
فردوسی.
برخ همچو پرو و ببالا چو سرو
میان همچو غزو و برفتن تذرو.
(از لغت نامه ٔ اسدی).
سزد که پروین بارد دو چشم من شب و روز
کنون که زین دو شب من شعاع برزد پرو.
کسائی (از اسدی).
خم طاق هر یک چو پر تذرو
ز بس رنگ یاقوت رخشان چو پرو.
اسدی (در صفت بنائی).
رجوع به پروین و ثریا شود.
پرو. [پ ِ] (اِخ) کشوری جمهوری به امریکای جنوبی بر ساحل اقیانوس ساکن مساحت آن 1358000 کیلومترمربع و 7300000 تن سکنه دارد. پایتخت آن لیماست. اراضی آن کوهستانی است. شهرهای عمده ٔ آن اِل کالااو و آرِکی پا است و معادن گرانبها دارد از قبیل نفت و مس و حاصلخیز است و محصولات آن پنبه و شکر و قهوه و کاکائو و حیر (کائوچوک) است. پیش از تسلط اسپانیائیان در قرن شانزدهم دارای حکومتی بود بدست انکاس ها با تمدنی عالی. پیزار در 1532 م. بدین ملک لشکر کشید و بزودی پرو را مسخر کرد و اسپانیائیان با شتابی تمام به استخراج معادن آن پرداختند و مرکزی مهم از مهاجرین اسپانیائی تشکیل کردند و در 1824 از اسپانیا مجزا شده مستقل گردید و در 1879 م. با دولت شیلی بجنگ پرداخت و قسمتی از سواحل خویش را از دست داد که جزئی از آن را در 1929 م. بدو مسترد داشتند.
فرهنگ فارسی هوشیار
انسان آدمی: کسی را که بر دست و پا آهن است نه مردم نژاد است کاهر منست. (شا. )
فرهنگ عمید
واژه پیشنهادی
پارسه
معادل ابجد
1547